دوست عزیزی از کشور پاکستان چندی است که در گنجور فعالیت میکند و به سهم خود به غنای محتوای آن کمک میکند.
مخدوم حسان لاهوری (نامی که خود او در انتشار روخوانیهای اشعارش در گنجور از آن استفاده میکند) چندی پیش جویای آن بود که چرا کسی اشعار اقبال لاهوری را نخوانده است. همچنان که در پرسشهای متداول گنجور توضیح داده شده است روخوانی اشعار یک فرایند داوطلبانه است و انتخاب آن که چه شعری خوانده شود به عهدهٔ خود داوطلبان است. از آنجا که عموماً علاقمندان تمایل به روخوانی اشعار شاعران مشهور دارند روخوانیهای زیادی برای جز چند شاعر انگشتشمار همهکسپسند ارائه نشده است. حسان عزیز وقتی که از علت این امر مطلع شد آستین همت را بالا زد و خودش دست به کار شد.
او که فارسیزبان نیست با تکیه بر روخوانیهای اشعار مشهور کلماتی را که نحوهٔ خوانده شدن آنها را در فارسی نمیدانسته پیدا کرده و با تلاش فراوان تا به حال بیش از پنجاه شعر از اقبال را روخوانی کرده است.
این یک نمونه ویدیوی تولید شده توسط این ابزار است (برداشته شده از این نشانی):
حسان لاهوری و دوستانش برای شناساندن بهتر گنجینهٔ آثار اقبال لاهوری در شبکههای اجتماعی نیز حضور پررنگی دارند و میتوانید در هر یک از شبکههای اجتماعی زیر میتوانید حاصل تلاشهایشان را ببینید و دنبال کنید:
منابع متون گنجور عمدتاً کتابهای چاپ شده و در معدودی موارد نسخههای خطی هستند. پیش از انتشار دستور خطهای نوین مثل دستور خط فرهنگستان (اگر در دنبال کردن لینک با خطا مواجه شدید مشکل فنی و ناشی از انقضای گواهینامهٔ SSL سایت فرهنگستان است، پذیرش ریسک پیشنهادی توسط مرورگر در این مورد خاص انشاء الله خطری برایتان ایجاد نمیکند) منبع متمرکزی به عنوان استاندارد دستور خط وجود نداشته است. از این جهت دستور خط فارسی در کتابهای مختلف گنجور از سلیقهها و انتخابهای متفاوتی پیروی میکنند و یکدست نیستند.
یکدست و استاندارد کردن این حجم از متن کاری نیست که در زمان معقولی انجام شدنی باشد و البته گنجور هم فاقد امکانات کافی برای چنین کاری است.
اما با ارائهٔ امکان ویرایش متون و تصحیح غلطهای تایپی انجام این کار خصوصاً برای متون پرمخاطب شدنیتر و در دسترستر شده است. چنانچه حرکتگذاری و آسانخوان کردن متون از اهدافی است که گروهی از همراهان گنجور با استفاده از این امکانات برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
مشکلی که اینجا وجود دارد این است که در این وضعیت هم هنوز استاندارد مدون و مشخصی برای ویرایش و یکدست کردن خط در متون گنجور وجود نداشته و ارائه نشده است.
در این نوشته تلاش میکنیم به یک پیشنهاد اولیه بر اساس دستور خط فرهنگستان و بر اساس نیازمندیهای گنجور برسیم.
اوّل نیازمندیهای دستور خط در گنجور را با هم مرور کنیم:
۱. جستجوپذیری: یکی از مهمترین کارکردهای گنجور جستجوی متون است. دستور خط گنجور نباید برای رسیدن به اهدافی مانند آسانخوانی به گونهای ویژه، سلیقهای و غیرقابل پیشبینی شود که اشخاص نتوانند کلمات را مطابق صورتی که در گنجور ظاهر شده حدس بزنند و در کادر جستجو تایپ کنند. تعهد به جستجوپذیری دستور خطهایی را که ممکن است مزایایی از قبیل آسانخوانی ارائه کنند اما مطابق انتظار همگان نیستند و جا نیفتادهاند و استفاده از آنها نیاز به آموزش دارد نفی میکند.
تبصره: عموم موتورهای جستجو و همینطور جستجوگر داخلی گنجور حرکات (کسره، ضمّه، فتحه)، تشدید، همزهٔ بالای ه، تنوین و مواردی مانند آن را در جستجو نادیده میگیرند و آنها را حذف میکنند. از این جهت استفاده از این راهنماهای خوانش استاندارد مغایر با جستجوپذیری در گنجور نیست.
۲. خوانش آسان متون: شکل یک کلمه مثل «برد» در خط فارسی لزوماً نمایانگر آن نیست که کلمهٔ متناظر آن چه کلمهای بوده است. این کلمه میتواند «بُرْد»، «بَرَد»، «بُرَد»، «بَرْد» (به معنی سرما) باشد و حتی زمانی که کلمه به مدد محتوای جملهای که در آن به کار رفته مشخص شود عاملی به نام وزن شعر میتواند باعث شود که همان کلمه به گونهای متفاوت مثلاً با تشدید روی حرف «ر» خوانده شود. حرکتگذاری متون تا حد زیادی میتواند این نقیصه را جبران کند. برای آن که کار به افراط نکشد میتوانیم کلماتی را که کمتر پیش میآید به گونهٔ دیگری خوانده شوند استثنا کنیم.
قواعد پیشنهادی:
۱. در تایپ متون در ویندوز و سایر سیستم عاملها از صفحهکلید استاندارد فارسی (Persian Standard) استفاده کنید. این صفحهکلید با آنچه به طور معمول در ویندوز فعال میشود متفاوت است. تایپ نیمفاصله در این چینش با Shift+Space انجام میشود و امکان تایپ عموم حرکات استاندارد در آن با ترکیب Shift و سایر کلیدها وجود دارد (این چینش صفحهکلید در ویندوزهای خیلی قدیمی با نصب برنامهای جانبی در دسترس قرار میگیرد اما در ویندوزهای بعد از ویندوز ۱۰ و همینطور روی سیستمعاملهای جدید به صورت توکار در دسترس است). معضل احتمالی این صفحهکلید آن است که اعداد را به شکل فارسی و متفاوت با صورت لاتین آنها تایپ میکند که هم در جستجوپذیری و هم در عملیات محاسباتی یا ورود متن در کادرهای محدود شده به عدد در بعضی نرمافزارها و وبسایتها مشکلاتی ایجاد میکند که البته آن هم با سوییچ موقت به صفحهکلید انگلیسی و تایپ اعداد با آن حل میشود.
۲. یای کوتاه روی های ناملفوظ (مثلاً در «نامهٔ من») به همین صورت (هٔ) و با استفاده از نشانهٔ اختصاصی آن در صفحهکلید استاندارد فارسی قابل تایپ با نگه داشتن دکمهٔ Shift و فشردن کلید N (یا شیفت+د) نوشته میشود.
این نویسه در دستور خط فرهنگستان (نسخهٔ لینک داده شده منتشر شده در سال ۱۴۰۲) صفحهٔ ۳۳ نیز به عنوان نویسهٔ استاندارد تایپ یای کوتاه روی های ناملفوظ انتخاب شده است. مزیت آن به نسبت صورت متفاوت متداول یعنی نوشتن کامل ی که با نیمفاصله از ه جدا شده (نامهی من) آن است که در هنگام جستجو به طور کامل حذف میشود و بر خلاف صورت غیراستاندارد که حروف کامل را در جستجو حذف نمیکند در جستجوی عبارات کامل مثل «نامه من» به مشکل برنمیخورد. برای این ترکیب صورت دیگری با استفاده از یک شکل کامل (یک حرف که های ناملفوظ و یا را با هم تایپ میکند به صورت «ۀ») نیز با استفاده از چینش قدیمی صفحهکلید قابل تایپ است که به لحاظ مشکلاتی که در جستجوپذیری متن ایجاد میکند استفاده از آن درست نیست (نرمافزار گنجور در هنگام تأیید پیشنهادهای تصحیحی به طور خودکار آن را با صورت درست جایگزین میکند).
استثنای یای کوتاه روی های ناملفوظ: در موارد معدودی حرکت یای روی های ناملفوظ سکون است (مثال از اخوان ثالث: «به گردهیْ من، به رگهای فسردهیْ من، به زندهیْ تو، به مردهیْ من»). نوشتن آن به صورت پیشنهاد شده در این حالت به لحاظ آن که خواننده را در خوانش متن دچار اشتباه میکند پیشنهاد نمیشود و در این حالت استثنایی نوشتن آن به صورت یای کامل با سکون اجباری روی یا ارجح است.
۳. سرهم نویسی، جدانویسی: در مورد دو کلمهٔ پشت سر هم که به شکل ترکیب به کار گرفته شدهاند (مثلاً «اینجا» یا «گر چه»)، به این قواعد نگاه کنید: اول این که در عرف آیا این ترکیب سرهم نوشته میشود یا جدا، مواردی مانند اینجا و آنجا معمولاً جدا نوشته نمیشود و البته به نظر میرسد تکیه در تلفظ آنها در فرم سر هم و جدا متفاوت است، از این جهت آنها را جدا نمینویسیم، دوم (اگر قاعدهٔ اول این مورد را پوشش نداد) این که آیا معنای کلمهٔ ترکیبی با ترکیب دو کلمهٔ مجزا یکسان است یا خیر، اگر معنای کلمهٔ مرکب ترکیب دو بخش نیست قطعاً میبایست سرهم نوشته شود. سرهمنویسی با جدا کردن حروف چسبان با نیمفاصله ایرادی ندارد اما سرهم نویسی مواردی که نمیبایست سرهم نوشته شوند در آمارگیری کلمات مجزا در گنجور (امکانی که ممکن است بعدها ایجاد شود) مشکل ایجاد میکند.
۴. چسبیدن «که» به «آن» و «این» و موارد مشابه: در جایگاههایی که «که» به «آن» و «این» چسبیده و ترکیب «کان» و«کاین» را ساخته، ترکیب را جدا نمیکنیم (کهاین و کهآن پذیرفتنی نیست) و آنها را همانطور که خوانده میشوند مینویسیم. برای نمایش ترکیبی بودن کلمه صورت «کآن» بر «کان» و «کاین» بر «کین» ترجیح داده میشود. در مورد چسبیدن واو («و») به آن و این در حالتی که «وان» و «وین» خوانده میشود صورتهای «وآن» و «وین» قابل قبول است («واین» احتمالاً موجب بدخوانی میشود). نوشتن «کآن» و «کاین» به صورت «کآن» و «کاین» و هر گونه روشی که سلیقهٔ شخصی قلمداد شود و در متون متداول نباشد نیز درست نیست.
۵. «کی» در غزلیات شمس و «سد» در دیوان وحشی بافقی و … : تعهد به رسمالخطهای اختصاصی نسخ خطی الزامی نیست و جهت جستجوپذیر کردن آنها به شرطی که مسلم باشد که کلمهٔ متداول چیست («که» به جای «کی»، «آن که» به جای «آنک»، «صد» به جای «سد»، «قفس» به جای «قفص» و …) تغییر آن به کلمهٔ متداول ترجیح داده میشود.
۶. استفاده از علائم سجاوندی میبایست مطابق کارکرد و تعریف استاندارد آنها باشد و استفاده از آنها به منظور تسهیل خوانش زمانی قابل قبول است که در آن افراط نشود و القای معنای نادرست نکند. در صورتی که یک مصرع میتواند با توقف در پایان کلمات مختلف به چند صورت صحیح خوانده شود نمیبایست علامتگذاری باعث نفی صورتهای دیگر خواندن شعر شود چنان که محتمل است که شاعر عمداً قصد ایجاد ابهام روی نحوهٔ خواندن شعر را داشته است تا بتواند معانی متفاوتی را از این طریق خلق کند.
۷. علائم سجاوندی (ویرگول، علامت سؤال و علامت تعجب و …) به کلمهٔ قبلی بدون فاصله میچسبند و با کلمهٔ بعدی فاصله دارند (نمونه: «گفتا: کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟» و نه «گفتا : کدام دل ؟ چه نشان ؟ کی ؟ کجا ؟ که برد ؟») .
۸. جایگاه قافیه: بعضی از قواعد رسمالخط در جایگاه قافیهٔ اشعار برای ایجاد یکدستی در قوافی استثناپذیر هستند. یعنی اگر رعایت رسمالخط صحیح در جایگاه قافیه به یکدستی قوافی یک شعر لطمه بزند از آن صرف نظر میکنیم.
این متن یک پیشنویس ناقص و اولیه است. از دوستانی که از ویراستاری و رسمالخط فارسی سررشته دارند و در آن مطالعه کردهاند و با رویکرد گنجور در مورد تسهیل جستجو در کنار تعهد به یک استاندارد عمومی و پرهیز از رویکرد سلیقهای همگام و همفکر هستند خواهشمندیم نکاتی را که باید در این زمینه در نظر گرفته شود در نظرات این نوشته اعلام کنند تا به آن افزوده شود.
نام تو کنم نقش چو نی برگیرم سوی تو کنم گذر چو پی برگیرم یاد تو کنم نوش چو می برگیرم با عشق چنین، دل از تو کی برگیرم؟ (مسعود سعد)
بهر تو زنم نوا چو نی برگیرم کوی تو کنم گذر چو پی برگیرم چندین کرم و لطف که با من کردی اندر دو جهان، دل از تو کی برگیرم؟ (مولانا)
از مقایسۀ این دو رباعی چند نکته عاید ما میشود: اول. شیوۀ مولانا در برخورد با میراث شعر فارسی، اخذ و اقتباس و ویرایش بوده است. او به مدد حافظه و ذوق، اشعاری را که از حفظ داشته، در ذهن خود احضار و به مناسبت مقام، در متن آنها تصرّف میکرده است. چنین اتفاقی در رباعیات او بارها و بارها تکرار شده است. میزان تصرّف او در متن پیشین، از صفر تا صد بوده است! صفر، یعنی اینکه عین همان متن را بر زبان آورده است و مریدان، آن را وارد دفتر اشعار او کردهاند. کلیات شمس پُر از رباعیات دیگران است و معتقدم اغلب آنها را مولانا در جمع یاران و مریدان بر خوانده است. البته، عدد صد اینجا جنبۀ اغراق دارد. ولی مولانا گاه تصرّفات ذوقی زیادی در شعر دیگران کرده و اثر جدیدی پدید آورده است که گاهی تشخیص آنکه متن اولیه چه بوده، بسیار دشوار است.
دوم. تغییر قافیۀ مصراع سوم، مربوط به پسند زمانه و تغییر فرم رباعی در قرن هفتم هجری است که رباعی چهارقافیهای را نمیپسندیدهاند. پیشتر هم گفتهام که جنبۀ زیباشناسانۀ این تغییر، آن است که با ایجاد وقفه در ضرباهنگ رباعی، برجستگی و اثربخشیِ بیشتری به مصراع چهارم رباعی داده است.
سوم. در بیت اول رباعی مسعود سعد، ناهمطرازیِ موسیقایی بین دو کلمۀ «نقش» و «گذر» وجود دارد و باعث خلل در ریتم رباعی شده است. این عیب، در مصراع سوم رباعی مسعود سعد نیز وجود دارد. کلمۀ «نوش» با «نقش» هماهنگ است، اما با «گذر» نه. مولانا با تغییر کلمۀ «نقش» به «نوا» این ناهماهنگی را بر طرف کرده است.
اوّل بار احتمالاً چهار سال پیش لازم شده که این واژه در جایگاه معادل کلمهٔ «داشبورد» در نرمافزارها در گنجور به کار گرفته شود. در آن زمان حاصل جستجوی ما ما را مجاب به انتخاب این شکل املایی برای این کلمه کرد.
و عموماً در فرهنگها «پیشخوان» را به معنای کسی میدانند که پیش از مجلس وعظ پیشخوانی میکند.
املای «پیشخوان» در معنای «پیشخان» به لطف «پیشخوان خدمات دولت» و البته انتخابهای برنامهنویسان و مترجمان نرمافزارهای تحت وب نیز کم و بیش متداول است و به نظر من مشکلی هم ندارد. از این نظرگاه اگر بسامد کارکرد این غلط مصطلح بر صورت درست آن بچربد مشکلی نیست که به شکل آگاهانه از آن شکل استفاده شود تا از احتمال وقوع پرسش و پاسخهای بیهوده بکاهیم!
خلاصه و جان کلام این مطلب آن است که «پیشخان» در گنجور حتی اگر به زعم شما غلط باشد به علت کمسوادی یا اشتباه سهوی به کار گرفته نشده. این انتخاب آگاهانه و عمدی است و پس از جستجو انجام شده. جستجویی که انتظار میرود حداقل کاری باشد که کسی که میخواهد آن را مستمسک حمله و انتقاد کند انجام داده باشد.
رابط و تجربهٔ کاربری گنجور از دیرباز مورد انتقاد بوده. انتخاب رنگها، ناهماهنگیهای متعدد در صفحات و در دو سه سال اخیر شلوغ شدن آن با افزوده شدن تعداد زیادی دکمه و منو و عناصر دیگر رابط کاربری که به نظر میرسد همینطوری روی صفحات ریخته شدهاند.
گنجور از لحاظ رابط کاربری همیشه نیاز به کمک و همیاری داشته. عموم تحولات مهم رابط کاربری گنجور از بهینهسازی آن برای موبایل (به کمک آقای حسام بهرامی) گرفته تا تغییرات لوگوی آن (از لوگوی قدیمی تا لوگوی فعلی طراحی شده توسط آقای مجید نجاتی) و موارد دیگری که هست و اکنون در خاطرم نیست با کمک دوستان طراح صورت گرفته.
این که ناهماهنگیهای رابط کاربری (رنگ و طرح) و پیچیدگیهای تجربهٔ کاربری (چینش و نحوهٔ دسترسی به ابزارها) در گنجور چطور میتواند از این وضعیت دربیاید دغدغهای بوده که باز برای حل آن نیاز به یاری دوستان متخصص داریم.
آقای حسین مرتضویفر داوطلبانه برای حل این مسئله پیشگام شدهاند و تا به حال دو سری طراحی جایگزین برای رابط کاربری گنجور ارائه کردهاند. از آنجا که تا پیادهسازی این پیشنهادها در گنجور طول خواهد کشید بهتر دیدیم پیشنهادهای جالب و امیدوارکنندهٔ ایشان را با همراهان گنجور به اشتراک بگذاریم.
بخش دیگری از پیشنهادهای آقای مرتضویفر عزیز بخشهای پروفایل کاربران را پوشش میدهد که در حال حاضر بسیار ابتدایی و البته ناهماهنگ با طراحی صفحات عمومی (بدون نیاز به ورود کاربر) در گنجور است.
در پیشنهادهای ایشان مورد مبدعانهٔ متعددی وجود دارد که میتواند به بهبود رابط کاربری گنجور کمک کند. بعضی پیشنهادها با تغییر چینش صفحات قابل پیادهسازی است اما مواردی هم هستند که تنها پیشنهاد طراحی نیستند و پیشنهاد قابلیتهای جدیدی در گنجور هستند که پیشنیاز ظهور آنها هنوز در آن پیادهسازی نشده.
مورد دیگری که باید به آن توجه شود آن است که این پیشنهادها روی صفحات موبایل چه شکلی به خودشان میگیرند.
کار بزرگی که آقای مرتضویفر عزیز انجام دادهاند آن بوده که پیشنهادهای عملی برای بهبود رابط و تجربهٔ کاربری گنجور ارائه کردهاند که امیدواریم در آینده اثر مثبت آن را در کاهش پیچیدگیها و بهبود رابط کاربری سایت شاهد باشیم.
دوستان علاقمند و متخصص میتوانند با مراجعه به وبسایت ایشان نمونهکارهای حرفهای ایشان را مشاهده کنند. ضمناً از پیشنهادهای تخصصی این دسته از دوستان استقبال میکنیم.
پیشتر و زمانی که یک شب کامل گنجور از دسترس خارج شد به لحاظ آن که دوستان زیادی نگران شده بودند راجع به آن نوشتم تا نگرانی دوستان رفع شود منتهی آن اطلاعرسانی باعث نگرانی بیشتر شد!
دوستان زیادی در آن زمان برای ارائهٔ راه حل تلاش و اقدام کردند و از جملهٔ آنها آقای محمد حکیمی از شرکت نئور فاوا راه حل اساسی و استاندارد این مشکل را ارائه کردند. برای استفادهٔ سایر دوستان (کسانی که روی ویندوز و روی IIS سایتهای مبتنی بر ASP.NET Core را میزبانی میکنند) راه حل ایشان را بازگو میکنم.
سلام
در مورد مشکل Stop شدن IIS که نوشته بودید؛ اگر موضوع Stop شدن سرویس IIS باشد، یک راه ساده این است که یک Scheduled Task ایجاد کنید که با اجرای یک خط دستور Powershell، در بازه زمانی هر ۱ دقیقه یکبار اگر سرویس مورد نظر Stop شده بود، آن را Start کند. این Task خیلی ساده است و تقریبا هیچ باری به سرور وارد نمیکند.
با سپاس از آقای حکیمی عزیز، پیش از تماس ایشان برای رفع اشکال از راه حل مشابهی در قالب یک برنامهٔ دات نتی استفاده کردم که کد آن در این نشانی در دسترس است (تهیه شده با کمک چتجیپیتی).
در پاسخ به طرح این موضوع آقای حکیمی نکتهٔ بجایی را عنوان کردند:
چه خوب.
البته معمولا ترجیح ما بر این است که در پروژهها برای انجام کارهای ساده از برنامه هایی که به این صورت نوشته و Compile میشوند پرهیز کنیم چون معمولا به جزئیات مربوط به امنیت و Performance توجه کافی نمیشود. با فراخوانی Componentها، تعدادی DLL روی Memory فراخوانی میشوند و پس از اجرای برنامه هم باقی میمانند و در طول زمان منجر به پر شدن Memory سرور و کند شدن عملکرد میشود. در صورتیکه با استفاده از Scriptهای استاندارد Powershell، مدیریت مسائل جانبی توسط خود Powershell انجام میشود و دیگر دغدغههای امنیتی یا Performance وجود ندارد.
این توضیح کلی بود و مربوط به این مورد خاص نبود.
امیدوارم که در هر صورت مشکل برطرف شود و این پروژه ارزشمند پابرجا باشد.
ممنون از زحمات ارزشمند شما
با این حال با توجه به آن که راه حل پیشتر پیادهسازی شده (برنامهٔ مجزا) قبل از آن روی سرور راهاندازی شده بود من تنبلی کردم و راه حل را تغییر ندادم.
اما به نظرم رسید که راه حل آقای حکیمی را (که من در جستجوهایم به آن نرسیده بودم) برای روز مبادا و برای دیگرانی که دچار همین مشکل میشوند در اینجا به اشتراک بگذارم.
زیر کادر اطلاعات شعرها امکانی برای پیشنهاد مشق شعر پیشبینی و اضافه شده است که کاربران نامنویسی شده میتوانند از طریق آن به تکمیل این بخش از اطلاعات گنجور کمک کنند.
در صفحات معرفی شاعرانی که برای آنها مشق شعر ثبت شده نیز لینکی به صفحهٔ تجمیعی نقل قولها و شعرهای مرتبط آنها اضافه شده است.
در امکان شمار نویسهها تغییری به این صورت داده شده که حروف همصدا مثل صاد و ث و سین و همچنین ز و ذال و ضاد و صاد را با جایگزین کردن آن با حرف مرجع صدا در الفبای فارسی یکسان در نظر میگیرد و به جای «شمار نویسهها» «شمار نویسههای همصدا» را نمایش میدهد.
پانزده سال قبل با استفاده از یک الگوریتم ساده (و به اصطلاح برنامهنویسان با کمک اعداد جادویی یافت شده بر اساس آزمایش و خطا) و با مقایسهٔ تک تک کلمات اشعار شاعران صفحات استقبالها را برای حافظ، سعدی، خواجو، اوحدی، سلمان ساوجی، عبید زاکانی و بعدتر ابن حسام خوسفی ساختیم. هدف ساخت این صفحات در گام اول پاسخ به این پرسش کنجکاوانه بود که حافظ چقدر تحت تأثیر سعدی و چقدر تحت تأثیر خواجو و سلمان ساوجی بوده.
بعدها و با اضافه شدن قابلیت نمایش شعرهای هم آهنگ امکان فهرست کردن اشعاری که توأماً هموزن و همقافیه هستند زیر شعرها فراهم شد. با این حال این قابلیت برای ردگیری نقلقولهای مستقیم و ارتباطاتی که با اصطلاحاتی مانند تضمین، اقتفا و استقبال بین اشعار شاعران توصیف میشود کافی نیست. چرا که در بسیاری موارد مصرع نقل قول شده از یک شاعر از مصرعهای مقفای شعر اصلی نیست. برای نمونه مطابق تصویر زیر حافظ مصرعی از سعدی را نقل قول کرده اما این مصرع با مشابهیابی بر اساس قافیه پیدا نمیشود.
در مواردی حتی نقل قول حتی هموزن شعر منبع نیست. به عنوان نمونه حافظ در این بیت مصرعی از رودکی را که وزن کوتاهتری از شعر خودش دارد نقل قول کرده است:
برای پوشش اینجور ارجاعات شاعران زیر شعرها «مشق شعر» را اضافه کردهایم. شعرهایی که در آن شاعر به طور کامل مصرعی از شاعر دیگر را نقل کرده است.
علاوه بر آن از همین امکان برای درج نقل قول از شاعرانی که هنوز آثارشان در گنجور در دسترس نیست استفاده میکنیم.
استفادهٔ دیگری که از این قابلیت کردهایم گوشزد کردن انتساب یک شعر به چند شاعر است.
روی شعرهایی که به چند شاعر منتسبند نشانهای برای مشخص کردن این سرگردانی گذاشته میشود.
صفحات قدیمی استقبالها نیز به طور خودکار با اضافه شدن موارد کشف شدهٔ جدید بهروزرسانی میشوند.
الگوریتم مشابهیابی نیز به کد جدید گنجور اضافه شده و امیدواریم به مرور اطلاعات نقل قولهای شاعران و همینطور اشعار منتسب به شاعران متعدد تکمیل شود.
آن وقتی که مهدی سلیمانیهٔ عزیز با ایدهٔ نوشتن کتابی در مورد گنجور با من تماس گرفت به او گفتم که به نظرم بهتر است وقتش را برای موضوع بهتر و مهمتری صرف بکند. این حرفها را چه در گروههای خودمانی و چه در برابر جمعهای غریبه زدهام که گنجور بر روی زحمات دیگران بنا شده و اگر پیش از گنجور دیگرانی که برای دیجیتال کردن ادبیات فارسی سرمایهگذاری کردند نبودند گنجور دست کم به این شکلش وجود نمیداشت. بعد از شکلگیری گنجور هم کسان زیادی بودند که با آن که معلوم بود نام و زحمتشان در سایهٔ گنجور چندان به چشم نخواهد آمد و کارشان به نام گنجور و به کام من در میان انبوه کارهای دیگر همجنس کمفروغ خواهد ماند ایثارگرانه بی چشمداشت دیگری به گسترش و غنای آن کمک کردند (من خودم شخصاً هیچگاه اینقدر بزرگوار نبودهام که بخواهم به تناورتر شدن حاصل کاری که به نام دیگری تمام خواهد شد کمک کنم و از درک بزرگواری این عزیزان عاجزم). غیر از این، آن زمان به این فکر میکردم و میکنم (و این را به مهدی عزیز نگفتم) که اگر گنجور و به واسطهٔ آن من به سبب این کتاب زیر ذرهبین قرار بگیریم شاید آسایشی را که هماکنون دارم دیگر نداشته باشم و از این نظرگاه، استثنائاً بزرگواری کردم 😂 که گذاشتم او راجع به گنجور و من تحقیق کند و حرف بزند (جملهٔ آخر را تو را به خدا شوخی فرض کنید و به حساب تفرعنی و خودکسپنداریی که البته به آن مبتلا هستم نگذارید).
از جانب دیگر وقتی که به عنوان ناظر بیرونی به گنجور نگاه میکنم، از نگاه کسی که کاربر و مصرفکنندهٔ محصولات گنجور است میتوانم اهمیت آن را فارغ از این که در اصل چه کسی پشت آن است درک کنم. خصوصاً که مهدی عزیز جامعهشناس است و دغدغهاش درک شکلگیری حرکتها موجودیتهای جامعهشناختی است. از این جهت، فکر میکنم خودم اگر بیرون گنجور و کاربر آن بودم دوست داشتم بیشتر در مورد آن و چگونگی شکلگیری آن بدانم. غیر از آن، این که شخصی با تألیفات چاپ شدهٔ متعدد و نام و پایهٔ علمی شناخته شده در حد دکتر مهدی سلیمانیه، بی هیچ چشمداشتی بخواهد در مورد تو ماهها وقت بگذارد و بنویسد، نوشتنی که خودت هم میدانی کار بسیار سختی است، رشوهای است که حتی اگر در ردهٔ سادهترین و پاکترین آدمهای زمین قرار بگیری برای پذیرفتنش وسوسه میشوی چه برسد به من.
این شد که با مهدی همراه شدم و آنچه را که به ذهنم میآمد برایش در قالب روایتهای خاطرهگونه از زندگی خودم و از گنجور مطابق با طرحی که او دنبال میکرد تعریف کردم. در این تعریف کردنها چندان حسابشده عمل نکردم، خیلی چیزهایی را که شاید باید میگفتم از قلم انداختم و شاید چیزهایی را که نباید میگفتم گفتم. نامهای بسیاری بود که باید میآوردم و فراموش کردم و نامهایی هم بود که نباید میآوردم و فراموش میکردم که از هر دو گروه خواهشمندم به بزرگواری خودشان ناسپاسی من را ببخشند. با این حال بعد از خواندن نتیجهٔ کار نه از گفتهها شرمسارم و نه از نگفتهها احساس غبن میکنم. در روایت وقایع صادق بودهام در حدی که مهدی بر اساس آن من را آدمی فروتن و متواضع و نقدپذیر یافته و البته تا آنجا که در متن کتاب چشم گرداندهام تلاش کرده از زهر صداقت من در بازگویی ماجراها کم کند.
مهدی عزیز هم البته از روایتهای زندگینامهگونهٔ من یک نقل داستانی ساخته که با هماهنگی قبلی گاهی در آن تغییراتی از جنس خیالپردازی داده. این گسترشها زیاد نیست (شاید در حد چند جمله در حد این که گفته باشد من کتابی را خواندهام که نخواندهام و مانند آن) و اگر چه در واقعیت اتفاق نیفتاده من در بازخوانی پیشنویس مهدی با توجه به هماهنگی قبلی نیاز ندیدم که خیلی در روایت او دخالت کنم. بخش داستانی کار مهدی را خواندنی و صمیمانه یافتم خصوصاً که به قول خودش قهرمان داستان دست کم در آغاز بیش از آن که من باشم پدرم بوده است. اگر چه من خودم را درآن به گونهای الیور توییست قصه مییابم و میدانم که این نبوده و من به نسبت به یمن بزرگمنشی و بزرگواری پدرم، از قریب به اتفاق دیگر ایرانیان زندگی آسودهتر و مرفهتری داشتهام.
بخش اصلی کار مهدی هم تحلیل جامعهشناسانهٔ ماجرای گنجور به زبانی ساده و شیرین است در حدی که همچون منی که مطالعهای در آن زمینه نداشتهام را سرگرم کرد و دوستش داشتم.
کتاب مهدی سلیمانیهٔ عزیز هماکنون چاپ شده و در دسترس است. اگر دربارهٔ گنجور و پشت پردههای آن کنجکاوید آن را بخوانید.
علاقمندان در حال حاضر میتوانند نسخهٔ دیجیتالی این کتاب را طاقچه و از این نشانی و نسخهٔ کاغذی را از فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک و از این نشانی یا از ایران کتاب و از این نشانی یا از فروشگاه چهارسوق و از این نشانی و یا از فروشگاه ایدهبوک و از این نشانی خریداری فرمایند.