مجموعه‌ای از اشعار صادق سرمد

16 آگوست 2013

به روایت جناب رسته:

صادق سرمد ( ۱۲۸۶-۱۳۳۹ شمسی)

صادق سرمد

سید صادق سرمد متخلص به سرمد، فرزند سید محمدعلی از شاعران نامدار معاصر ایران بوده است، ولی سیر روزگار چنان چرخیده که نسل جدید با او آشنا ندارد. اگر چند شعری از او، گاه و بی گاه، بر سر زبان ها هست، کسی اسم سراینده را نمی داند، ولی اگر هم بداند از چند و چون زندگی او آگاه نیست؛ و چنین است که ریشه‌ها بریده می شوند و به توفان فراموشی سپرده می‌شوند.

صادق سرمد در سال ۱۲۸۶ در تهران، در خانواده ای فرهیخته زاده شد و پرورش یافت. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه تحصیلات خود را در رشتۀ ادبیات و حقوق به پایان رسانید و به کار وکالت دادگستری پرداخت. وی از اعضای مؤثر هیأت مدیرۀ کانون وکلای ایران بود و با تلاش وی و سید محمد رضا جلالی نایینی کانون وکلا استقلال یافت. وی همچنین دو دوره نمایندۀ مجلس شورای ملی بود.

در عنفوان جوانی نخستین شعرهای خود را در انجمن ادبی ایران که ریاست آن را شاعر معروف شاهزاده شیخ‌الرئیس افسر به عهده داشت، در حضور جمع شاعران و بزرگانی چون: وحید دستگردی، شیخ الرئیس افسر، رشید یاسمی، عبرت نایینی، مایل تویسرکانی، میرزا رضا خان نایینی، عباس‌ اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، ملک الشعراء بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ایرج میرزا، عشقی خواند و مورد تشویق قرار گرفت. وحید دستگردی و ملک الشعرا بهار، پیوسته از تشویق او فروگذاری نمی کردند، سرمد نیز همیشه خود را شاگرد آنها می‌دانست.

دغدغۀ دائمی سرمد نوآوری در سبگ شعر فارسی بود. درسال ۱۳۰۹ شعری خطاب به ملک الشعرا بهار سرود و از او در خواست کرد که پیشگام شود و سبکی نو، مطابق ضرورت های زمان، به میان بیاندازند. بهار در سال ۱۳۱۱ ، بعد از آزادی از زندان رضاشاه، شعر سرمد را پاسخ گفته است. چند بندی از آن شعر را به دست آوردم و در این مجموعه گنجاندم، امیدوارم دوستانی که به دیوان سرمد دسترسی دارند آن شعر را کامل بکنند .

سرمد شاعری توانا در بدیهه‌سرایی بود. مثلاٌ مثنوی کعبۀ دل ها با مطلع: «بوی عشق آید ز خاک قونیه / مرحبا بر خاک پاک قونیه» را فی‌البداهه انشا کرده و دیگری نوشته است.

وی در بیشتر انجمن های ادبی تهران شرکت می کرد و ریاست بعضی از آنها از قبیل انجمن ادبی ایران و پاکستان ، انجمن ادبی ایران و ترکیه را بر عهده داشت.

سرمد زندگی مطبوعاتی هم داشت. در شهریور ۱۳۲۰ با دریافت امتیاز روزنامۀ صدای ایران سرمد وارد زندگی مطبوعاتی-سیاسی شد. نگاه او به قدرت بر خلاف جریان های رایج زمان بود. وی در شعرهایش در عین آزادگی، فکر می کرد می تواند تأثیرگذار بر محمدرضاشاه گردد، به همین خاطر به شاعر دربار معروف شده بود. او را به عنوان شاعر ملی هم تبلیغ می کردند. در شغل وکالت هم مشاور حقوقی دربار محمدرضا شاه گردید، همچنین مشاور حقوقی آستان قدس رضوی شد. با وجود آن که مخالف سیاسی احزاب چپ بود ولی بعد از ۲۸ مرداد که افسران حزب توده محاکمه شدند شعر معروف خود را خطاب به شاه سرود: «شهریارا بگو دگر نکشند / … این جگرگوشگان پدر دارند / … این پدرکشتگان پسر دارند/ … فاسد ار کشتنی بود برگوی / که چرا دزد سیم و زر نکشند؟» . ولی کار از این کارها گذشته بود و «دزد بدتر از خائن» بیگانه‌پرست جا محکم کرده بود و گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و بعد از آن ماجرا شاعر به اصطلاح ملی ( یعنی دربار) جزو مغضوبان درگاه و دربار شد و چند سال بعد هم در رنج و بیماری در گذشت.

سرمد در فروردین ۱۳۳۹ خورشیدی به علت بیماری سرطان ، جهت معالجه به لندن رفت و در آنجا تحت عمل جراحی قرار گرفت و مدت کوتاهی پس از بازگشت به ایران در تیر ماه ۱۳۳۹ در تهران در گذشت.

گفته شده است که بیش از ده هزار بیت شعر دارد، آثاری که از سرمد به جا مانده است اشعاری است که در مجلات آن زمان چاپ شده است به علاوۀ کتاب های زیر:

درای کاروان – ۱۳۲۹

نغمۀ کمال – ۱۳۳۴ – ناشر ابوالقاسم تفضلی ( همان کسی که شعر کعبۀ دل ها را کتابت کرد)

سرو و سرمد – ۱۳۴۱ – ناشر ابن سینا، که بعد از مرگ او چاپ گردیده است.

دیوان اشعار صادق سرمد – ۱۳۴۷، ( گفته شده است که دیوان سرمد توسط همسر او تدوین و چاپ شده است و باز هم گفته شده است خالی از اشکال نیست و احتیاج به تصحیح انتقادی دارد).

نگارندهٔ این سطور اشعار پراکنده‌ای از شاعر را ( حدود سی و چند شعر، کمی بیش از ۷۰۰ بیت ) از لابه لای مجلات قدیمی و هم چنین از وبگاه ها گرد آوری کرده است و به دقت آن ها هم اعتمادی ندارم. امیدوارم که دیگران در این راه گام بگذارند و آن را تکمیل و تصحیح کنند.

مجلات قدیمی اشعاری را دارند که خالی از اعتبار نیست ولی وبگاه‌ها هر کدام به دلیلی اشعار خاصی را گنجانده‌اند، مثلا سه تا شعر را در بارۀ زن در وبگاه‌های فمینیستها گیر آوردم، چند تا از شعرها را در وبگاه‌های عزاداری گیر آوردم. چند تا شعر را در وبگاه‌های نوستالژیک و دلتنگی گیر آوردم، یک شعر را در وبگاه های ناسیونالیستها گیر آوردم.

این مجموعه را جناب رسته حدود سه ماه پیش برای گنجور ارسال کرده‌اند. ذکر این نکته ضروری است که جهت جلوگیری از تداخل شناسه‌های مجموعه‌ها، مجموعه‌های دریافتی عموماً نیاز به یک بازبینی و تغییر شناسه‌ها و بعضاً رفع مشکلات فنی دارد. این مسئله باعث می‌شود که با توجه به مشغولیتهای اداره‌کنندهٔ گنجور انتشار مجموعه‌ها بعضا با تأخیر طولانی مواجه شود که از این بابت عذرخواهی می‌کنم.

نسخهٔ مخصوص ساغر و گنجور رومیزی از این نشانی و نسخهٔ epub از این نشانی با اندازهٔ حدود ۷۷ کیلوبایت قابل دریافت است. مجموعه از طریق قابلیت دریافت مجموعه‌ها در گنجور اندرویید و گنجور رومیزی نیز در دسترس است.

نظرتان را بنویسید (نکتهٔ مهم: اگر برای نوشتن حاشیه در مورد شعرها اینجا آمده‌اید اشتباه آمده‌اید و باید در خود سایت گنجور حاشیه بگذارید. نظرات بی‌ربط به این نوشته پاک می‌شوند.)